!! تراوشات یک ذهن پریشان

پنهان شده ام پشت لبخندى که درد میکند...زمین...خمیازه ایى بکش به زیر پاى من..فقط همین

!! تراوشات یک ذهن پریشان

پنهان شده ام پشت لبخندى که درد میکند...زمین...خمیازه ایى بکش به زیر پاى من..فقط همین

الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنا مِنَ النّارِ یا رَبِّ

از دیشب تا الان این الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنا مِنَ النّارِ یا رَبِّ ورد زبانم شده،مثل ترانه ی که دوستش داری و زمزمه اش می کنی.مثل یک حقیقت که باورش داری ، امید زیادی داری که او ببخشدت و از این تارکی نجات پیدا کنی.مثل تنها روزنه امید،تنها راه نجات،آخرین ریسمان،آخرین مهلت توبه،مثل رنگ خود،خود خدا ....


پ ن:ببخشید تا بخشیده شوید!!

دلباخته

از همان بچگی تو انتخاب زنها اشتباه می کردم! وقتی رفتیم سفیدبرفی رو ببینیم همه دلباخته ی سفید برفی شده بودن و من عاشق نامادری بد ذاتش.