!! تراوشات یک ذهن پریشان

پنهان شده ام پشت لبخندى که درد میکند...زمین...خمیازه ایى بکش به زیر پاى من..فقط همین

!! تراوشات یک ذهن پریشان

پنهان شده ام پشت لبخندى که درد میکند...زمین...خمیازه ایى بکش به زیر پاى من..فقط همین

هر کس هم نفسم شد، دست آخر قفسم شد..


یادته..؟! سرد بود مثل همین روزهای سرد پوشالی، سوز داشت مثل همین سوزهای دل و تنهایی، نمی دونم از کجا شروع شد! گیج بودم، شاید هم نبودم  ولی خوب یادم هست حاضر نبودم گرمی چشمان و خنده هایت را با سردی هوا عوض کنم. یادته.. ؟!




نظرات 3 + ارسال نظر

چی چرا؟؟

ا ل ا 1397,10,18 ساعت 01:34

eee

ا ل ا 1397,10,18 ساعت 01:33

Slm chanta soal daram
Chioori mitonam?

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد